استارتاپ کوچینگ سبکی از کوچینگ است که در آن یک کوچ حرفهای با بنیانگذاران یک استارتاپ یا کسبوکار نوپا همراه میشود و به آنها در دستیابی به اهدافشان کمک میکند. اهدافی که کسبوکارهای نوپا دنبال میکنند ممکن است بسیار متنوع باشد.
از اعتبارسنجی ایده و ساخت نمونه اولیه گرفته تا تشکیل تیم کاری، انگیزش به اعضای تیم، مدیریت هزینهها و پیدا کردن سرمایهگذار و.. همگی میتوانند از جمله این اهداف باشند.
کوچ در استارتاپ کوچینگ از همان مهارتهای پایهای کوچینگ بهره میگیرد تا به بنیانگذاران استارتاپ کمک کند ،ذهنشان را شفاف کنند، روی اهدافشان متمرکز بمانند و گامهای عملی لازم را بردارند. برای راهاندازی یک کسب و کار جدید باید حتما به دنبال استفاده از یک مشاور حرفهای کسب و کار باشید. معمولا کوچها میتوانند در نقش یک مشاور خوب و موفق در کنار کسب و کار شما قرار بگیرند.
آنچه در این مطلب، مطالعه میفرمایید:
Toggle- استارتاپ و شتابدهنده چیست ؟
- تاثیر کوچینگ بر موفقیت استارتاپها
- سوال : تیم استارتاپی نیاز به کوچ دارد یا هر فرد باید خودش جداگانه کوچ داشته باشد؟
- سوال : چرا برخی از کسبوکارهای نوپا از استارتاپ کوچینگ بهره نمیگیرند؟
- من چه خدماتی برای استارتاپ ها ارائه می دهم؟
- کوچینگ و منتورینگ چه تفاوتهایی با هم دارند؟
- یک تجربه کوچینگی در یک رویداد استارتاپی
استارتاپ و شتابدهنده چیست ؟
کوچ در ترسیم نقشه راه برای دستیابی به اهداف همراه شماست.
استارتاپ تعاریف مختلفی دارد اما بعنوان یک تعریف میتوان گفت :
” استارتاپ یک سازمان موقت است که با هدف یافتن یک مدل کسب و کار تکرار پذیر و مقیاسپذیر و برمبنای یک ایده نوآورانه و فناورانه بوجود آمده است. ”
لذا دنیای استارتاپها، بسیار پیچیده و پر ازپیچ و خم و پر از ریسک است که میتواند برای افرادی که با خودآگاهی و شناخت وارد این مسیر شدهاند، بسیار لذت بخش و شیرین باشد و در غیر اینصورت بسیار سخت و خسته کننده است.
کلمه موقت اشاره به این دارد که مثلا استارتاپ ده ساله معنی ندارد و کار یک استارتاپ یافتن سریع مدل کسب و کار مناسب در کمترین زمان است. سرعت و زمان، عوامل مهمی در موفقیت یک استارتاپ هستند و یک استارتاپ هر چه دیرتر مدل کسب و کار خود را کشف کند، شانس اینکه رقیبانش زودتر به نتیجه برسند بیشتر است. همچنین طولانی شدن این قضیه از نظر تامین منابع مالی نیز دردسرساز خواهدشد.
در واقع یک استارتاپ، دقیقا نمیداند که کدام روش جواب میدهد و کدام جواب نمیدهد. یک استارتاپ، مطمئن نیست که پاسخ درست کدام است، بنابراین با آدمهایی طرف هستیم که اهل آزمون و خطا هستند، اهل تجربه کردن ناشناختهها، اهل شکست خوردن و …
تکرارپذیر بودن مدل کسب وکار، یعنی بشود بارها از این روش کسب درآمد کرد ؛ به بیان دیگر، محصول یا خدمت ارائه شده را به نحوی تولید انبوه کرد.مقیاسپذیربودن یعنی بتوان مدل کسب و کار را در آینده توسعه داد و سرعت و دامنه ارائهی خدمات را افزایش داد.
به دنبال تشکیل استارتاپها، سازمانها و نهادهایی شکل گرفتند تا برای رشد و توانمندسازی این شرکتهای نوپا محیط و شرایطی را فراهم کنندکه در بخش دولتی میتوان به پارکهای علم و فناوری و در بخش خصوصی به شتابدهندهها اشاره کرد.
در واقع شتابدهندهها، کسب و کار را در مسیر درست قرارمیدهند و به این فرایند شتاب داده و احتمال شکست رو کم میکنند. ( شتابدهنده و تسهیلگر )
چنانچه نسبت به انجام تست mbti تمایل دارید میتوانید از طریق آکادمی پریسا احمدی منش اقدام کنید.
تاثیر کوچینگ بر موفقیت استارتاپها
تا حدودی متوجه شدیم که با چه دنیایی روبرو هستیم:
- با یک گروه از انسانهای باهوش روبرو هستیم که اکثراً جوان و بلند پرواز و نترس هستند.
- دنیای استارتاپ، دنیای سرعت و ریسک است و لازمه موفقیت یک استارتاپ، رشد سریع است.
- ورود اشتباه و یا با شناخت کم در این مسیر میتواند منجر به ایجاد حس ناکامی و شکست و در نتیجه کاهش اعتماد بنفس این قشر جوان و باهوش گردد لذا شناخت کافی از خود، دانستن پیش زمینهای از موانع این مسیر، میزان سختیها و … میتواند تا درصد بالایی، احتمال شکست را کم کند.
یک کوچ میتواند با پرسیدن سوالات عمیق به گروه کمک کند تا از زوایای دیگر به چالشها نگاه بیندازند و در رسیدن به پاسخهای بیشتر تیم را همراهی کند. بدین ترتیب تیم با کمترین ریسک به حرکت خود ادامه خواهد داد. لذا یک کوچ میتواند کمک خیلی بزرگی برای یک استارتاپ باشد زیرا محصول کوچینگ، خودآگاهی است .
سوال : تیم استارتاپی نیاز به کوچ دارد یا هر فرد باید خودش جداگانه کوچ داشته باشد؟
کوچینگ را میتوانیم برای هر فرد یا هر تیمی داشته باشیم ( برای هر فرد در حوزه مسائل و دغدغههای ذهنی خودش و برای تیم در حوزه مسائل تیمی و ارتباطات )
چند سوال تفکر برانگیز :
چه چیزی به مدیران عامل شرکتهای بزرگ و موفق کمک میکند که هر سال به نتایج خیرهکننده دست یابند؟
چه چیزی رهبران برجسته را از سایر رهبران متمایز میکند؟
سرپرستان واحدهای تجاری و مدیران عالی در این شرکتها چه کارهایی را متفاوت از بقیه افراد انجام میدهند؟
اگر نگوییم در همه موارد اما در اکثر موارد، یکی از دلایل مهم موفقیت این افراد کار کردن با یک کوچ حرفهای است.
همانطور که بیل گیتس بنیانگذار شرکت مایکروسافت در سخنرانی تد خود میگوید ” هر کسی به یک کوچ نیاز دارد”
اریک اشمیت مدیرعامل سابق گوگل نیز در مصاحبهای تلویزیونی گفته است: ” بهترین توصیهای که میتوانم به کسی داشته باشم این است که از یک کوچ کمک بگیرد”
کوچها به طور معمول با بنیانگذاران و رهبران شرکتها و سازمانها کار میکند و به آنها یاری میرساند تا بتوانند برای خودشان اهداف شخصی و شغلی درست و شفاف تعیین کنند. کوچ همچنین به مراجعان خود کمک میکند تا نسبت به اقدام کردن متعهد بماند و کارهای لازم برای دستیابی به اهدافش را انجام بدهد.
همین اتفاق میتواند عیناً در مورد استارتاپها بیفتند. در استارتاپ کوچینگ، کوچ به بنیانگذار استارتاپ کمک میکند کارهای مهم و ضروری را انجام بدهد و در میان انبوه ایدهها و کارهای روزمره گم نشود.
یک دلیل دیگر برای استفاده از استارتاپ کوچینگ این است که کوچ فضایی مبتنی بر اعتماد برایتان ایجاد میکند. هر چند مفهوم کوچینگ به خودی خود ساده بهنظر میرسد، قدرت واقعی این رویکرد در جنس فضایی نهفته است که کوچینگ در آن شکل میگیرد.
کوچینگ فضایی مبتنی بر اعتماد کامل فراهم میکند. کوچینگ رویکردی غیرقضاوتی است که بر پایه گوش دادن فعال و مهارتهای پرسشگری شکل گرفته است.
برخلاف مواقع دیگر همچون صحبت کردن با سرمایهگذاران، منتورها و مسئولین شتابدهندهها، بنیانگذاران نیاز ندارند هنگام صحبت با کوچ واهمهای از بابت اشتباه یا احمقانه بودن اقدامات قبلیشان داشته باشند.
کوچ اینجا حاضر نیست تا شما را قضاوت کند یا به شما بگوید چه کار کنید یا چه کار کنید. کوچ در کنار شما حضور دارد تا بتوانید بهتر خودتان را از بیرون ببینید و اقداماتتان را ارزیابی کنید. این نوع از اعتماد و اطمینان را کمتر میتوان در جای دیگری از فضای پرفشار و رقابتی سازمانها و کسبوکارها یافت.
سوال : چرا برخی از کسبوکارهای نوپا از استارتاپ کوچینگ بهره نمیگیرند؟
پاسخ سادهاش این است که در این مورد آگاهی ندارند و چیزی در مورد منافعش نمیدانند. آنها تصور میکنند تنها چیزی که به آن نیاز دارند دانش فنی و تجربهای است که از منتورها و کارشناسان دریافت میکنند. گاهی هم فکر میکنند کوچینگ چیزی مربوط به کسبوکارهای بزرگ و موفق است.
اما واقعیت اینجاست آن چیزی که اکثر کسبوکارهای نوپا را به زمین میزند، نه کمبود تجربه یا دانش فنی بلکه کمبود شفافیت در مورد اهداف و انجام ندادن اقدامات لازم است.
یعنی دقیقاً همان چیزهایی که در استارتاپ کوچینگ به آنها پرداخته میشود.
به درسی از کاربرد کوچینگ در ورزش اشاره میکنم :
اگر بخواهیم فضای کسبوکارهای نوپا را با محیطهای ورزشی مقایسه کنیم، یک ورزشکار آماتور به همان اندازه نیاز به کار کردن با مربی را احساس میکند که یک ورزشکار حرفهای احساس میکند. هر دوی آنها کار کردن با مربی را راهی برای بهبود در رشته ورزشی و کسب موفقیت در مسابقات میدانند.
اگر بنیانگذار یک استارتاپ یا کسبوکار کوچک هستید، شرایطتان چیزی شبیه یک ورزشکار آماتور است که دلش میخواهد یک ورزشکار حرفهای باشد. در این حالت کوچینگ میتواند به شما کمکهای زیادی کند.
من چه خدماتی برای استارتاپ ها ارائه می دهم؟
- هر آنچه شما بخواهید در موردش گفتگو کنید از مسائل فردی تا کسب و کاری
- پرداختن به مسالههای خاص شما و استارتاپ شما
- تعیین وضعیت موجود شما، وضعیت مطلوب شما در آینده و تدوین راههای رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب
- تعیین عنوان مسالههایی که ذهن شما را درگیر کرده است
- ردیف 5 و 6 و 7، پایه های اساسی خودشناسی هستند و پیش نیاز هرگونه اقدام بعدی و به شدت توصیه میشود
- شخصیت شناسی MBTI
- شناخت پتانسیل خود و در نتیجه انتخابات صحیح در مسیر کار و زندگی
- شناخت پتانسیل دیگران و در نتیجه ارتباطات بهتر و پیشرفت شغلی و فردی بیشتر
- پنج نیاز اساسی BASIC NEEDS
- شناخت نیازهای ذاتی خود و راهنمای تعیین ارزشهای زندگی و در نتیجه انتخابات صحیح در مسیر کار و زندگی
- شناخت نیازهای ذاتی دیگران و در نتیجه ارتباطات بهتر با همسر/فرزند/شریک/همکار/مدیر و …
- شناسایی و اولویت بندی ارزش ها VALUES
- چه چیزی زندگی ما را ارزشمند و معنادار میکند؟ چه چیزهایی به ما انگیزه و رضایت بلند مدت میدهد ؟
- تعیین ماموریت MISSION و تعیین چشم انداز VISION
- بازخورد 360 درجه
- تعیین اهداف / بازافرینی اهداف OBJECTS
- برنامه ریزی جهت رسیدن به اهداف
- رسیدن به طرح توسعه فردی PDP
- کشف روشهای حذف موانع
- ارزیابی ایدهها و شفاف شدن معیارهای انتخاب ایده
- افزایش اعتماد به نفس
- تغییر الگوهای افکار منفی
- رفع باورهای محدود کننده
- رسیدن به روابط بهتر با دیگران
- دیدگاه 360 درجه
- ارتقای سبک رهبری
- تیم سازی و مدیریت موثر تیم
- بهبود تفویض اختیار در تیم
- بهبود مدیریت زمان
- بهبود ارائه و سخنوری برای جذب هم تیمی/ جذب سرمایه گذار / جذی مشتری و ….
- و ….
کوچینگ و منتورینگ چه تفاوتهایی با هم دارند؟
منتور تجربه و یا تخصصی در حوزه استارتاپ دارد و آن را در اختیار تیم میگذارد اما کوچ قرار نیست چیزی در اختیار تیم بگذارد بلکه فقط کمک میکند تا خودشان راه حل را پیدا کنند و توانمند شوند و یا در جاهایی که نیاز به تزریق تجریه و یا تخصص در تیم احساس میشود، آن را بعنوان جزئی از فرایند، تشخیص و اجرا کنند.
مثلاً منتور میگوید که من توی این بیزینس تجربه دارم؛ اینکه بازار را میشناسم، مشتری را میشناسم، خود کسب و کار را میشناسم اما کوچ میگوید من یک فرایندی درست میکنم که در آن فرایند تو به هدفت برسی.
در این فرایند ممکن است در زمانهایی بعنوان یکی از اجزای فرایند، لازم شود به یک متخصص و یا منتور باتجربه مراجعه کنی ، این فرایند کوچینگ است که منتورینگ هم داخل آن بعنوان رفت و برگشت به فرایند وجود دارد.
در اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی، قدمت منتورینگ بیشتر است اما لازم است کوچینگ نیز بعنوان یک فرایند نوین در این مسیر وارد شود حتی منتورها هم نیاز دارند که مهارت کوچینگ رو بلد باشند.
به عنوان مثال من بارها دیدهام که منتورها مدام تیمها را نصیحت و قضاوت میکنند و از زاویه دید خود به موضوع نگاه میکنند و لذا راه حلها وپیشنهاداتی متناسب با ذهن خود به استارتاپ میدهند که شاید اشتباه باشد .اگر فردی مهارت کوچینگ رو بلد باشد، میداند که باید به تیم هم اجازه صحبت بدهد و با نگاه خود آنها را قضاوت نکند.
مساله بسیار مهم دیگر این است که وقتی استارتاپ تصمیمی بگیرد که انتخاب خودش است ، مسئولیت آن را بیشتر قبول میکند و نسبت به آن متعهدتر است و این اتفاق دقیقاً چیزی است که در کوچینگ اتفاق میافتد نه منتورینگ …
لذا پیشنهاد این است که در حوزه مسائل تخصصی از مشاور و منتور استفاده شود اما در مورد مسائلی که از جنس آگاهی، تصمیم گیری و انتخاب است و برای هر فرد و استارتاپ، منحصر بهفرد خودشان است با کمک یک کوچ، نسخه تخصصی موفقیت آن استارتاپ خلق شود.
در اینگونه مسائل اگر از منتورها پرسیده شود چون هر کدام از زاویه دید خود پاسخ میدهند، پاسخهای چندگانه و حتی متضاد دریافت میشود که باعث گیجی استارتاپها خواهد شد اما پاسخ درست، پاسخی است که خود تیم برای خودشان آن را کشف کنند.
از کمک گرفتن نترسید.
صاحبان موفق کسبوکارهای کوچک، همواره به دنبال استفاده از کوچها، منتورها، آموزش خود و کارمندانشان برای غلبه بر چالشها و برخورد با پیچیدگیها هستند. آنها کمک گرفتن را بهعنوان روشی برای بهبود خود و رقابتپذیری کسبوکارشان در نظر دارند.
یک تجربه کوچینگی در یک رویداد استارتاپی
میخواهم تجربه حضور در اختتامیه یکی از رویدادهای استارتاپی که در مشهد برگزار شد و من بعنوان کوچ حضور داشتم را با شما به اشتراک بگذارم:
در این رویداد، استارتاپها فوق العاده بودند اما مواردی دیدم که رفع آن، میتواند آنها را از خوب به عالی تبدیل کند.
فقط ای کاش میدانستند که چقدر میتوانند از اینکه هستند، موفقتر باشند…
گفتگوهای خوبی با تک تک استارتاپهای عزیز شکل گرفت که فکر میکنم دغدغهی مشابه خیلی از استارتاپهای دیگر هم باشد .
- یکی از آنها میگفت که اصلا نمیدانم چرا در این مسیر هستم …( ابهام رسالت زندگی )
و تا وقتی ندانیم چرا داریم کاری را انجام میدیم، رضایت معنادار در زندگیمان ایجاد نمیشود.
- یکی از آنها ایده پرداز خوبی بود، اما به مقدار زیاد ایده به ذهنش میرسید و گیج شدهبود و نمیدانست چطور آن ایدههارا دستهبندی و مزایا و معایب هر ایده را لیست کند تا در مجموع بتواند بهترین ایده را انتخاب و بعد از انتخاب صحیح، آن را بسازد.
اشتباهش این بود که هر ایدهای که به ذهنش میرسید را شروع به عملی کردنش میکرد همراه با کلی اتلاف وقت، هزینه و ….
مشکل اینجا بود که این فرد فقط ایده پرداز خوبی بود نه اجراکننده خوب و تا وقتی این شناخت و آگاهی رو نسبت به خودش پیدا نکند نمیتواند پروژههای خودش را به اتمام برساند و مدام با شکست مواجه میشود.
چاره کار؛ یک هم تیمی با استعدادهای مکمل خواهد بود.
- یکی دچار سردرگمی در انتخاب بین کارافرینی و کارمندی بود.
و نسبت به مسیر شغلی که انتخاب کرده بود (استارتاپ) ، دچار تردید شدهبود که آیا اصلا برای این کار مناسب است یا نه ؟
- یکی از آنها، نداشتن سرمایه را در ذهنش مانع بزرگی میدید. اما نمیدانست که این فقط یک مانع ذهنی است و مانع های ذهنی میتوانند عامل خیلی از شکستها باشند.
- یک نفر میگفت از راهنماییهای با قضاوت و سرزنش واقعا خسته شدهاست و نیاز دارد یک نفر همراهیاش کند که قضاوت و سرزنش نمیکند، خوب گوش میدهد و بازخورد میدهد .( این دقیقاً یعنی یک کوچ )
وجالب اینجاست که کوچینگ میتواند کمک خوبی برای همه این موارد باشد.