اکثر مردم رؤیایی در زندگی دارند، تصوری از اینکه دوست دارند در آینده چه کسی باشند یا در چه موقعیتی باشند و چگونه به موفقیت در زندگی و کار برسند. حداقل، هر کس دارای علایق و ارزشهایی است که تعیین میکند که از زندگی خود چه میخواهد. با این حال، تلاش برای تعیین اهداف دستیافتنی که در طول سالیان متمادی برای آنها کار خواهید کرد، میتواند اضطرابآور باشد. شاید سخت باشد که بدانید از کجا شروع کنید و چیزهایی که امیدوارید به دست آورید ممکن است غیرممکن به نظر برسد. اما، اگر به خوبی آمادگی داشته باشید، ممکن است بتوانید اهدافی را برای زندگی خود تعیین کنید که برای دستیابی به آن با رضایت تلاش و کار کنید. پس اگر برای شما هم سؤال است که چگونه هدف انتخاب کنیم، پیشنهاد میشود این مطلب را از دست ندهید و تا انتها همراه آکادمی کوچینگ و شخصیت شناسی پریسا احمدی منش باشید.
کوچینگ یک فرآیند همکاری و هدایت است که به افراد کمک میکند تا هدفها و آرزوهایشان را دنبال کنند و به بهترین نسخه خود برسند. در دوره کوچینگ، مربی یا کوچ با استفاده از تکنیکها و ابزارهای مختلف، فرد را در مسیری که به دنبال آن است، هدایت میکند. این فرآیند اغلب به عنوان کوچینگ توسعه فردی شناخته میشود و شامل ارزیابی آگاهی از خود، تعیین اهداف، توسعه مهارتها، مدیریت زمان، حل مسائل و تسهیل در رسیدن به تغییرات مثبت است.
آنچه در این مطلب، مطالعه میفرمایید:
Toggleتوسعه اهداف زندگی
1. در مورد آنچه میخواهید فکر کنید
بسیاری از مردم فقط احساس مبهمی از آنچه از زندگی میخواهند دارند. در این گام اول، وظیفه شما این است که ایدههایی مانند “خوشبختی” یا “امنیت” را به کارهایی که دوست دارید انجام دهید، تبدیل کنید.
- یک قلم و کاغذ تهیه کنید و شروع به نوشتن چیزهایی کنید که در زندگی برایتان مهم هستند. در این مرحله عمومیت دادن اشکالی ندارد، اما سعی کنید مبهم نباشید.
- به عنوان مثال، اگر اولین چیزی که به ذهن شما خطور میکند “خوشبختی” است، اشکالی ندارد. اما سعی کنید این واژه را تعریف کنید. “خوشبختی” برای شما به چه معناست؟ چه چیزی را یک زندگی شاد میدانید؟ سعی کنید برای خود به این سؤالها پاسخ دهید.
2. در مورد خودت بنویس
یکی از راههای خوب برای شروع حرکت از عمومی به خاص، نوشتن آزادانه در مورد خود است. به شخصیت و علایقتان فکر کنید. این میتواند به شما کمک کند تا مشخص کنید که چه چیزی برای شما مهم است. اگر برایتان سوال است که چگونه علایق خود را بشناسیم مقاله مربوط به آن را در سایت ما مطالعه بفرمایید.
- سعی کنید در مورد چگونگی لذت بردن از گذراندن وقت خود بنویسید. بارش فکری خود را با نوشتن کارهایی که از انجام دادن آن لذت میبرید و آنچه شما را هیجان زده میکند، شروع کنید.
- خودتان را محدود به فعالیتها یا تجربیاتی نکنید که فکر میکنید مفید هستند یا «ارزش انجام دادن» را دارند. هدف یک طوفان فکری این است که تا حد امکان ایدههای بیشتری را دریافت کنید، و این لیست در ادامه این روند مفید خواهد بود.
- در مورد چیزهایی بنویسید که به آنها علاقه دارید و دوست دارید بیشتر در مورد آنها بیاموزید. آیا شما به علم علاقه دارید؟ به ادبیات؟ به موسیقی؟ هرکدام از اینها میتواند به فعالیتهای مادامالعمر تبدیل شود. شناخت راه های خودشناسی میتواند به شما در این راه کمک کند.
- درباره چیزهایی در مورد خودتان بنویسید که دوست دارید آنها را بهبود ببخشید. آیا امیدوار هستید که به توسعه مهارت های فردی خود به عنوان یک سخنران بپردازید؟ بهعنوان نویسنده؟ به عنوان عکاس؟ باز هم همه اینها میتوانند به دنبالههایی مادامالعمر تبدیل شوند.
3. آیندهات را تصور کن
به آینده ایده آل خود فکر کنید. چه شکلی است؟ از خود سؤالاتی بپرسید که به شما کمک میکند تا به یک تصویر دقیق دستیابید. به عنوان مثال، تصور کنید که در حال تلاش برای تصمیمگیری در مورد شغلی طولانی مدت هستید. در اینجا سؤالاتی وجود دارد که ممکن است بپرسید: مانند این که دوست دارید در روز برای شغل خود چه ساعتی از خواب بیدار شوید؟ قصد دارید به واسطه کاری که میخواهید انجام دهید یا کجا زندگی کنید و از این قبیل سؤالات. (اگر برای انتخاب شغل خود شک دارید، میتوانید از آزمون mbti کمک بگیرید.)
4. اهداف خود را به طور واضح و شفاف مشخص کنید
بعد از این همه بارش فکری، باید ایدههایی در مورد این که دوست دارید گونه زندگی کنید، داشته باشید. به احتمال زیاد چندین مورد پس از این بارش فکری در ذهن خود داشته باشید. حال وقت آن است که این اهداف را مشخص کنیم.
به عنوان مثال، ممکن است در این مرحله این ایده برای شما به وجود آید که ممکن است بخواهید دانشمند شوید. این یک شروع خوب است. اما حالا به این فکر کنید که دوست دارید چه نوع دانشمندی باشید. آیا میخواهید شیمیدان شوید؟ یک فیزیکدان یا ستارهشناس؟
تا جایی که میتوانید اهداف شفاف انتخاب کنید. تصور کنید تصمیم گرفتهاید که شیمیدان شدن ممکن است مسیر درستی برای شما باشد. حال، از خود بپرسید که میخواهید چه نوع کاری را در آن زمینه انجام دهید. آیا میخواهید برای یک شرکت خصوصی کار کنید که محصولات جدید را توسعه میدهد؟ آیا میخواهید در دانشگاه شیمی تدریس کنید؟
5. به این فکر کنید که چرا
تا به حال، احتمالاً چند هدف قدرتمند برای زندگی خود مشخص کرده اید. هرکدام را بررسی کنید و از خود بپرسید: “چرا من این را میخواهم؟” پاسخهای شما ممکن است شما را به تجدیدنظر در اهدافتان هدایت کند. به طور کلی، تعیین اهدافی که برای شما معنادار هستند، چون به ارزشهای شخصی شما مربوط میشوند، احتمال موفقیت شما را در رسیدن به آنها بیشتر میکند. این مرحله میتواند آخرین قدم برای پاسخ به سؤال “چگونه هدف انتخاب کنیم” باشد.
به عنوان مثال، فرض کنید تصمیم گرفتهاید «جراح شدن» را در لیست اهداف خود قرار دهید. شما از خود میپرسید چرا، و تشخیص میدهید که دلیل آن این است که جراحان پول زیادی به دست میآورند و به خوبی مورد احترام هستند.
در انتخاب هدف اینها دلایل معتبری هستند، اما اگر متوجه شدید که اینها تنها دلایل برای انتخاب این هدف هستند، پیشنهاد میشود مشاغل دیگری را در نظر بگیرید که میتوانند مزایای مشابهی داشته باشند. جراح شدن مستلزم آموزش زیاد است. ممکن است نیاز به ساعت کار بسیار طولانی داشته باشید. اگر این چیزها جذابیت کمتری برایتان دارد، اهداف دیگری را در نظر بگیرید که ممکن است به همان مزایای ثروت و احترام دست پیدا کنند.
جمعبندی
چه رؤیاهای کوچک و چه انتظارات بزرگی داشته باشید، مشخصکردن اهداف به شما این امکان را میدهد تا برنامهریزی کنید که چگونه میخواهید در زندگی حرکت کنید. دستیابی به برخی دستاوردها یک عمر طول میکشد، در حالی که برخی دیگر را میتوان در طول یک روز تکمیل کرد. چه در حال تعیین اهداف کلان و چه در حال برنامهریزی اهداف قابل مدیریت خاص باشید، احساس موفقیت و ارزش خود را خواهید داشت. شروع کردن میتواند دلهرهآور به نظر برسد، اما میتوانید حتی به بلندترین رؤیاها هم برسید. دوره تربیت کوچ میتواند به شما برای هموار کردن مسیر رسیدن به اهدافتان کمک بزرگی کند. با تشکر از شما که وقت ارزشمندتان را در اختیار ما گذاشتید و به مطالعه این مقاله با موضوع “چگونه هدف انتخاب کنیم” پرداختید.