آنچه در این مطلب، مطالعه میفرمایید:
Toggleبرای اینکه چگونگی رابطه با افراد منطقی و احساسی را بدانیم، ابتدا لازم است این دو تیپ شخصیتی را بهدرستی بشناسیم. همانطور که در مقالات قبلی گفته شد افراد با تیپ شخصیتی احساسی، افرادی هستند که بر اساس احساسات و عواطفشان تصمیمگیری میکنند. اما افراد منطقی (فکری) افرادی هستند که بر اساس منطق و استدلالهای خود تصمیمگیری میکنند.
به لحاظ فیزیولوژیکی، افراد احساسی نیمکره راست مغزشان و افراد منطقی نیم کره چپ مغزشان فعالتر است.
اگر هنوز به طور اصولی و دقیق تعاریف و ویژگیهای شخصیتی احساسی و منطقی را نمیشناسید.
چنانچه نسبت به انجام تست mbti تمایل دارید میتوانید از طریق آکادمی پریسا احمدی منش اقدام کنید.
مذاکره و رابطه با افراد منطقی و احساسی
نکته مهم این است که چگونگی مذاکره و رابطه با افراد منطقی و احساسی متفاوت است و در این بخش به نکات مهمی جهت ارتباط با افراد منطقی واحساسی میپردازیم؛ البته توجه داشته باشید که شرکت در دوره کوچینگ میتواند به شما ر این راستا کمک شایانی کند.
مذاکره و رابطه با افراد منطقی (فکری)
- با دلیل و منطق میتوانید آنها افراد منطقی را متقاعد کنید
یک فرد فکری برخلاف فرد احساسی، با تحریک احساسات، متقاعد به انجام کاری نمیشود پس در مقابل یک فکری، همیشه دلیل و منطق متقاعدکننده داشته باشید. - برحق بودن منطق را ذکر کنید
بدترین حرف به یک فرد فکری این است که بگویید: تو منطق نداری! انصاف نداری!
مثل اینکه به یک احساسی بگویید: تو احساس نداری!
پس اگر تصور کردید که فرد مقابل شما که یک فکری است، در مورد موضوعی بیانصافی میکند، نباید به صورت مستقیم اعتراض خود را اعلام کنید بلکه باید اینگونه بگویید: ” شما تاکنون همیشه جوانب انصاف را رعایت کردهاید و این دفعه هم تقاضا دارم موضوع را مجدداً بررسی کنید.”
مذاکره و ارتباط با افراد احساسی
در ادامه موضوع رابطه با افراد منطقی و احساسی ، به افراد احساسی می پردازیم :
- در انتقادکردن و یا مخالف کردن با یک فرد احساسی، محتاط باشید
افراد احساسی در مقابل انتقاد آسیبپذیر هستند پس باید بسیار محتاطانه عمل کنید.
در ارتباط با یک فرد احساسی حتماً باید از تکنیک ساندویچی استفاده کنید به عبارتی مخالفت و یا انتقاد را در یک ساندویچ که زیر و روی آن نکات مثبت است، قرار دهید یعنی اول مذاکره و انتهای مذاکره به موارد مثبت و مورد تفاهم اشاره کنید و در وسط کلام، مخالفت و یا انتقاد خود را بگویید.
البته لازم به ذکر است که تکنیک ساندویچی، تکنیکی بسیار مفید است که صرفنظر از تیپ شخصیتی، در مذاکره با همه افراد میتواند کارآمد و مفید باشد.
• درباره احساسات و نگرانیهای آنها صحبت کنید و برحق بودن احساس را تأکید کنید.
بعضی از افراد فکری، در مذاکره با احساسیها کلاً احساس را زیر سؤال میبرند و میگویند” بحث احساسی را کنار بگذار و بیا منطقی صحبت کنیم ” این جمله بدترین جملهای است که میتوان به یک فرد احساسی گفت چون اگر خاطرتان باشد گفتم که برای یک احساسی، توجه به احساس در درجه بالای اهمیت قرار دارد همانطور که برای فکریها، منطق در درجه بالای اهمیت قرار دارد.
• از افراد احساسی قدردانی کلامی کنید
معمولاً اگر شما فکری هستید، تاکنون به شیوه خودتان از دیگران قدردانی کردهاید مثلاً با خرید یک هدیه ارزشمند برای همسرتان یا افزایش حقوق کارمندتان، اما این را بدانید که برای یک فرد احساسی، این روش قدردانی بهتنهایی ارزشمند نیست و آنها نیاز به قدردانی کلامی و یا نوشتن یک متن محبتآمیز روی هدیه دریافتی دارند و بعضاً ظاهر هدیه و یا گذاشتن یک گل و یا دستنوشته برای آنها از خود هدیه ارزشمندتر است.
نکات مهم جهت مدیران در رابطه با افراد منطقی و احساسی
- مدیران سازمانها، برای قدردانی از تلاش کارمندان فکری و احساسی باید رویکردهای متفاوت داشته باشندبه عنوانمثال برای یک کارمند فکری شاید ارتقا پست سازمانی و شاید پاداش مالی انگیزهبخش باشد اما در مقابل برای کارمند احساسی، در کنار این موارد، قدردانی کلامی و احساسی ارزشمندتر است.
- در سازمانها بسیار دیدهام که یک کارمند احساسی به دلیل اینکه احساساتش توسط مدیر درک نشده است، سازمان را ترک کرده و یا به سازمان آسیب رسانده است لذا در محیط سازمان باید بسیار به خصوصیات این افراد و نیازشان به درک و قدردانی، توجه شود.
امیدوارم با مطالب این مقاله، متوجه شده باشید که چگونگی ارتباط با افراد احساسی و منطقی متفاوت است و در صورت دانستن و بکار بردن این اصول میتوانید موفقیت بیشتری در روابط و مذاکرات خود به دست آورید.
در پایان متذکر میشوم موضوع فکری و احساسی یکی از 4 بعد شخصیت شناسی mbti میباشد و جهت آشنایی با سایر ابعاد شخصیتی، میتوانید مقاله زیر را مطالعه کنید: