قبل از اینکه به تاریخچه کوچینگ بپردازیم ، لازم است بدانیم کوچینگ یک مهارت رو به رشد در دنیا است که باعث میشود قفل ذهنی و باورهای محدود کننده افراد برطرف شود و افراد بتواند از حداکثر پتانسیلهای خود استفاده کنند.
کوچینگ در دهههای اخیر در سراسر دنیا مورد استقبال زیادی واقع شده و در ایران نیز بسیار مورد توجه افراد و سازمانها قرار گرفته است.
با دو رویکرد میتوان درباره تاریخچه کوچینگ صحبت کرد :
کوچینگ به مفهوم امروزی آن، در سال ۱۹۸۰ میلادی توسط توماس لئونارد در ایالات متحده آمریکا ایجاد شد. در سال ۱۹۹۵ فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) یا همان International Coaching Federation توسط ایشان و با حضور جمعی دیگر از کوچها تأسیس شد.
مقاله کاربردی و مرتبط: کوچ کیست و کوچینگ چیست؟
اما درباره رویکرد اول لازم است به این نکته اشاره شود که کوچینگ یک رشته جدید نیست که یکباره به وجود آمده باشد و به اندازه برگزاری اولین مسابقات ورزشی در عصر حجر قدمت دارد. اما در دهههای اخیر و با رویکرد امروزی آن، میتوان مفهوم کوچینگ را خارج از عرصههای ورزشی و بلکه در عرصههای بیزینس، ارتباطات موثر، انتخاب شغل و ….. نیز مشاهده کرد.
کلمه «کوچ» ابتدا برای مربیان ورزشی استفاده می شد و به همین دلیل امروزه بسیاری از افراد ، کلمه «کوچ» را در دنیای ورزش میشناسند اما همانطور که بیان شد، امروزه کوچینگ محدود به حوزههای ورزشی نیست. کوچینگ میتواند فرآیندی مفید و کارآمد در لحظه لحظه زندگی ما باشد. همچنان که در در روابط شکوفا و سالم “والدین و فرزندان” و یا روابط “مدیران و کارمندان “میتواند وجود داشته باشد و باعث رشد وتوانمندسازی فرزندان و کارمندان شود.
واژه coach در انگلیسی به معنای ” کالسکه” است و از روستایی در مجارستان با نام کاکس Kocs نشات گرفته است روستایی که بواسطه ابداع چرخ و کالسکه و بخاطر نوآوری و اختراعات خود در آن زمان مشهور شد. این کالسکه با نام کاکس شناخته شد که بعدا در زبان انگلیسی به کوچ Coach تغییر شکل داد.
کالسکه وسیله ای است که مردم را بطور فیزیکی از نقطه موجود به نقطه مطلوب می رساند و این فرآیندی است است که توسط کوچ و در جلسات کوچینگ اتفاق میافتد. بهترین ترجمهای که درزبان فارسی برای کوچینگ وجود دارد ، “مربیگری” هست؛ و بر همین اساس عنوان “مربی” را نیز می توان معادل ” کوچ” به کار برد.
روانشناسی مثبت گرا، پایه و اساس کوچینگ است و نخستین بار توسط مارتین سلیگمن بیان شد.
سلیگمن دانش روانشناسی را به دو حوزۀ اصلی تقسیم می کند:
متاسفانه دانش روانشناسی طی دهههای اخیر، بیشتر به حوزه اول پرداخته و حوزه دوم کمتر مورد توجه قرار گرفته است. زیرا که تمرکز عمده روانشناسی، روی نقاط ضعف، آسیب ها و ترمیم آسیب ها بوده است و از توجه به توانائی ها و نقاط قوت افراد غفلت کرده است.
سلیگمن پیشنهاد کرد که روانشناسی نباید خود را به دیدگاه آسیب شناسانه محدود کند، بلکه باید به قدرت درونی و نیمه مثبت انسان نیز توجه نماید و از تمام توانایی ها و نقاط قوت افراد برای زندگی بهتر استفاده شود؛ این همان چیزی است که در کوچینگ بر آن تأکید می شود.
مقاله پیشنهادی برای شما: آشنایی با کاربرد روانشناسی در خودشناسی
فلسفۀ کوچینگ این است که ما انسانهای قدرتمند و توانمندی هستیم که می توانیم با همراهی یک کوچ ، آسانتر و سریعتر به اهداف مان برسیم و مساله های خود را حل کنیم
از دیگر فلسفه های کوچینگ میتوان به موراد زیر اشاره کرد :
پیشنهاد ویژه برای شما: شرکت در جلسات مشاوره و کوچینگ
عالی بود خلاصه و مفید حتی برای کسانی که هیچ آشنایی با کوچینگ ندارند
ممنون از توجهتان خانم شاعرزاده عزیز، کوچ گرامی
سلام. میخواستم بدونم جلسات کوچینگ به چه صورت برگزار میشه. آیا من باید از قبل سوالات خودم رو آماده کنم؟
جلسات کوچینگ به صورت حضوری و غیرحضوری( اکثرا) برگزار می شود . بهتر است نسبت به موضوع خود قبل جلسه کمی فکر کنید اما کوچ در این خصوص در حیت جلسه همراه شما است و جای نگرانی خاصی نیست